* منظور از «به پا داشتن نماز» در قرآن کریم چیست؟
*قرآن کریم، درباره «اقامه نماز» بسیار تأکید کرده است؛ تا آن جا که 46 بار، نماز را با واژه «اقامه» در تعبیرهاى گوناگون، تکرار کرده است.
عبارت: (أقیموا الصلوة) نماز را به پا دارید؛ بارها در قرآن بیان شده است؛ مانند:(وَأَوْحَیْنَا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلاَةِ...)[1]؛انجام دادن کارهاى نیک و برپاداشتن نماز را به آنها وحى کردیم؛ چنان که ملاحظه مىشود، کارهاى نیک با تعبیر «فعل» (انجام دادن) ذکر شده، ولى در میان کارهاى نیکو، نماز با تعبیر «اقامه» (برپایى)
مطرح شده است.
براى اقامه نماز چند تفسیر ارائه کردهاند:
1. منظور از «اقامه» این است که تنها خودتان نمازخوان نباشید؛ بلکه چنان کنید که آیین نماز در جامعه انسانى برپا شود و مردم با عشق و علاقه، به آن روى آورند.
2. به گفته بعضى مفسران، تعبیر «اقامه نماز» به جاى «خواندن» یا «بهجاآوردن نماز»، بیانگر این نکته است که نماز شما تنهایک سرى از وردها اذکار و حرکات نیست، بلکهباید آن را به طور کامل بپا دارید؛ آن گونه که آثار نماز در چهره و زندگى شما دیده شود؛ تنها لقلقه زبان و راست و خم شدن نباشد، بلکه روح نماز ـ که همان تسلیم مطلق در برابر خدا در همه امور است ـدر زندگى شما جلوه کند و حضور دل و توجّه قلبى به خدا ـ که روح نماز است ـدر نماز حاصل شود.[2]
3. اقامه نماز آن است که با حدود و فرائضش انجام شود.
4. برخى «اقامه» را به معناى ادامه دادن مىدانند؛ یعنى کسى نماز را به درستى بر پا مىدارد که همیشه آن را ادامه دهد نه گهگاهى نماز بخواند: (فَوَیْلٌ لِّلْمُصَلِّینَ * الَّذِینَ هُمْ عَن صَلاَتِهِمْ سَاهُونَ)[3]؛ پس واى بر نمازگزارانى که در نماز خود سهلانگارى مىکنند.
با مرورى به آیههاى قرآن مىتوان همه این معانى را در اقامه منظور کرد، زیرا اقامه نماز ـ که بدان مأموریم ـ مىتواند معناى جامعى داشته باشد و همه این معانى را فراگیرد و آن این که نماز کامل، پیوسته و با خشوع و اثر گذار در جامعه باشد. (الَّذِینَ هُمْ عَلَى صَلاَتِهِمْ دَآئِمُونَ)[4]؛ (الَّذِینَ هُمْ فِى صَلاَتِهِمْ خَـشِعُونَ)[5] از لوازم متقى بودن و برپا کردن نماز این است که نمازگزاران علاوه بر خواندننماز، براى برپا داشتن آن در جامعه نیز تلاش کند.[6]
پی نوشت ها:
1. امام خمینى، توضیحالمسائل، مسئله 1093، ص125.
2. سیدمحمدکاظم یزدى، عروةالوثقى، ص226.
3. شیخ حرّ عاملى، وسائلالشیعه، ج4، ص880، باب42، حدیث2.
4. ر.ک: بنىهاشمى، توضیحالمسائل مراجع، ج1، ص615، مسئله 1093، رساله امام خمینى.
5. ر.ک: امام خمینى، رساله توضیحالمسائل، مسئله 1098.
6. بنىهاشمى، توضیحالمسائل مراجع، 1093، ص 615، فتاواى امام خمینى.
نظرات شما عزیزان: